اینجانب از سال 1366 شمسی تحصیلات خود را در رشته علوم اسلامی و حوزوی شروع کردم و مقدمات یعنی صرف و نحو را در افغانستان ولایت غزنی و در پشت جبهه جنگ نزد استاد محترم جناب آقای فکرت فرا گرفتم. پس از افتتاح مدرسه ای به نام توحید در منطقه جغتو به آنجا منتقل شده و به تحصیل ادامه دادم. کتابهای سیوطى، حاشیه ملاعبدالله و معالم الاصول (بخشی ازمعالم الاصول) را در همین مدرسه نزد اساتید بزرگوار جناب آقای فکرت و استاد عظیمی خواندم.
در سال 69 اشتیاق سفر به کشور جمهوری اسلامی ایران برای ادامه تحصیل بیش از پیش در وجودم شعله ور گشت تا اینکه عزمم را جزم کرده و با مشورت و اجازه مرحوم پدر و مادر گرامیم درهمین سال مذکور وارد کشور ایران شدم، پس از ورود به شهر مقدس قم که فکر می کردم شاید زمینه تحصیل و پذیرش در حوزه علمیه پرآوازه قم برایم فراهم است اما بعد از مشورت با یکی از علمای شهرمان که اوضاع و احوال و قوانین حاکم در حوزه علمیه قم را می دانست، معلوم شد که باید از قم فعلا صرف نظر کنم لذا برای ادامه تحصیل شهر تهران را انتخاب نمودم. پس از ورود به تهران با کمک یکی از دوستان  طلبه مدارس زیادی را در تهران دیدم که اکثرا از پذیرش امتناع می کردند تا بالاخره با جامعه علمیه امیر المومنین (ع) به مدیریت حجة الاسلام و المسلمین آقای کرباسى (رحمه الله علیه) آشنا شدم و پس از سپری نمودن امتحانات جزئی توسط مدیر دلسوز و درد آشنا در این مدرسه رسماً پذیرش شدم و به تحصیلات خویش ادامه دادم.
از آنجا که اولا روش تدریس اساتید این مدرسه و نحوه بیان آنها برایم خیلی جالب و مفید بود و ثانیا احساس می کردم که در علم نحو باید بیشتر کار کنم، لذا تحصیلاتم را در این مدرسه دوباره از کتاب سیوطی و ... شروع کردم و تا سال 73 - 72  قسمت عمده از کتاب ارزشمند لمعتین را در این مدرسه فرا گرفتم و از محضر اساتید بزرگوار این پایگاه علمی بهره های فراوان بردم و ... در سال 73 - 72 با اطلاع از برگزاری امتحانات حوزه علمیه قم (مرکز جهانی علوم اسلامى)  جهت پذیرش طلاب غیر ایرانى، خود را برای شرکت در این امتحانات و ورود به حوزه علمیه قم آماده کردم و در موعد مقرر در امتحانات مذکور شرکت نموده و با احراز نمره قبولی اعلام شده از طرف مرکز نامبرده قبول و پذیرش شدم.
در سال تحصیلی 74 - 73 دوباره در امتحانات سالانه مرکز جهانی شرکت نموده و قبول شدم. و پس از سفر به افغانستان و بازگشت در سال 74، تحصیلات خویش را رسماً از کتاب گرانسنگ مکاسب و رسائل شیخ انصاری (رحمة الله علیه) آغاز کردم و در سال 79 از سطح فارغ التحصیل شدم و وارد درسهای خارج فقه و اصول شدم که تا کنون ادامه دارد. مدت 6 سال است که در درس های خارج فقه و اصول بزرگان حوزه علمیه قم شرکت می کنم که تقریرات همه آنها موجود است. توضیح اینکه سال اول ورود به عرصه درسهای خارج فقه و اصول، در قسمت اصول بخشی از بحث الفاظ را نزد استاد گرامی حضرت آیت الله سبحانی (دام عزه) خواندم و در سالهای دوم و سوم و چهارم ادامه بحث الفاظ و ... را نزد استاد گرانقدر حضرت حجة الاسلام و المسلمین آقای علی محمدی خراسانی فرا گرفتم. در قسمت فقه از سال اول ورود تا کنون از محضر مبارک بزرگ مرجع عالم تشیع استاد عزیز و گرامی حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی استفاده کردم و الان هم افتخار تلمذ از محضر و وجود ذی جود این بزرگوار را دارم.
در سال های شاید 79 - 78، طرح تدوین پایان نامه توسط طلاب از طرف مرکز جهانی ارائه و پس از تصویب برای طلاب اعلام شد. که به نظر بنده یکی از کارهای بسیار مهم و با ارزش مرکز به حساب می آید، بنده از همان ابتدای اعلام این طرح با روی باز ازآن استقبال کرده و خود را برای تدوین و نوشتن پایان نامه آماده کردم و در سال 81 - 80  به این کار جامه عمل پوشاندم و پایان نامه ام را با گرایش علوم قرآن و حدیث با موضوع: «بررسی امامت در قرآن از منظر امامیه» به رشته تحریر در آوردم و در همان سال از پایان نامه ام دفاع نمودم که با نمره 75/16 مورد پذیرش اساتید داور و راهنما قرار گرفت. به این ترتیب با نوشتن این پایان نامه فصل جدیدی بر روی زندگی علمی ام باز شد که خدا از این نعمت بزرگ شاکرم زیرا با توفیق و یاری او قلم به دست گرفتم و با کار تحقیق و پژوهش آشنا شدم. در هر حال  پس از باز شدن این فصل در زندگی علمی این حقیر با مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیمای مرکز قم با وساطت استاد محترم جناب حجة الاسلام و المسلمین دکتر حسینیان، آشنا شدم.
در سال 81 ایشان موضوعاتی را جهت تحقیق از طرف صدا و سیمای قم به بنده و بعضی دوستان دیگر ارائه کردند که پس از بررسی و تحقیق از میان موضوعات پیشنهادی، موضوع زندگی مختار ثقفی توسط بنده و یکی از طلاب محترم و محقق گرامی جناب آقای نعمت الله صادقى انتخاب شد، و از آنجا  که قرار بود این کار به صورت ضربتی و گروهى انجام  شود؛ بنده و همکار گرامی ام آقای صادقی فورا دست به کار شده و تحقیقات خویش را پیرامون زندگی پر افتخار «مختار ثقفی» آغاز نمودیم و ظرف حدود 20 - 18 ماه این کار را به پایان رساندم که نتیجه و محصول آن کتاب «شمشیر سرخ، دیده سبز» پیرامون شخصیت و انقلاب مختار ثقفی در حدود 500 صفحه می باشد. البته ناگفته نماند که تمام مراحل این کتاب به صورت کاملا مشترک انجام شده است منتها تدوین آن به قلم توانای برادر گرامی جناب آقای صادقی می باشد که این هم دلایل خاص خود را دارد که اینجا جای ذکرش نیست.
پس از اتمام این کار موضوعات دیگری نیز از طرف مرکز پژوهش های صدا و سیمای قم به بنده ارائه شد که موضوع زندگانی حضرت زهرا (س) را انتخاب نمودم و وارد تحقیق شدم که تقریبا دو فصل از آن را انجام دادم اما متاسفانه به دلیل تکراری بودن این موضوع در صدا و سیما، از ادامه این کار آنها منصرف شدند و بنده هم تا کنون نتوانسته ام آن را ادامه دهم و فعلا تعطیل می باشد. امیدوارم خداوند در آینده توفیق تکمیل آن را عنایت بفرماید. فعلا نیز در کنار دروس حوزه، گاهگاهی به نوشتن مقاله می پردازم.